حی علی‌الجنون

متن پیش رو خلاصه‌ای از مصاحبه با جناب آقای توکلی از رزمندگان دفاع مقدس می‌باشد. ایشان به همراه جمعی از بسیجیان شهر درچه هم‌زمان با شیوع ویروس کرونا در کشور، کارهای مختلفی نظیر ضدعفونی کردن معابر و مکان‌های عمومی را انجام دادند و با راه افتادن کارگاه‌های مونتاژ ‌ماسک در حسینیه‌ها، فعالیت کارگاه مونتاژ ماسک را در محله‌ی احمدآباد شهر درچه شروع کردند. همچنین ایشان فعالیت‌های مختلفی را در راستای رزمایش کمک مؤمنانه انجام دادند و پیش از شیوع ویروس کرونا نیز مشغول اقدامات جهادی نظیر ساخت خانه برای محرومان منطقه بودند. لازم به ذکر است که این مصاحبه در روزهای ابتدایی فعالیت کارگاه ماسک گرفته‌شده است.

سؤال:‌ مجموعه‌ای که در حال مونتاژ ماسک هستند چه کسانی هستند و تابه‌حال چه فعالیت‌هایی را در راستای مقابله با کرونا انجام داده‌اند؟
تمام دوستانی که اینجا مشغول هستند. از دوم اسفندماه که انتخابات مجلس بود پای صندوق‌های رأی بودند و بعد از شروع کرونا در بحث ضدعفونی کردن معابر به‌صورت تمام‌قد پای‌کار آمدند و منازل مسکونی و معابر را هفته‌ای سه بار ضدعفونی کردند و تا ده روز پیش هم به‌صورت خودجوش پای‌کار راه‌اندازی این کارگاه آمدند و تا این لحظه هم مشغول کار هستند. آخرین پروژه‌ای هم که درگیر آن هستیم بحث آب‌میوه‌گیری برای بیمارستان‌ها و گروه‌های جهادی است.
واقعاً ما مردم خوبی داریم. برای بحث گندزدایی یکی از چالش‌های بزرگ من چینش بچه‌ها بود. مدام همه اصرار داشتند که هرروز بیایند.

سؤال: چه خاطراتی از زمان انجام کارهای جمعی برای مبارزه با کرونا دارید؟
بهترین خاطره من پلاستیکی است که در جیبم دارم. مردم از ده هزار تومان تا دویست هزار تومان برای گندزدایی کمک کردند.
همه بچه‌هایی که اینجا هستند از صبح تا شب به کمک می‌آیند، ساعت آغاز کار را هفت صبح اعلام می‌کنیم، اما بچه‌ها زودتر از ما به محل می‌روند. یک نفر هشت‌تا تراکتور داشت، دوتا با راننده را در اختیار ما می‌گذاشت. یک نفر که چیزی هم نداشت یک بسته گز را به ما می‌داد و هرکسی سهم خودش را ادا می‌کرد.اینجا از همه‌ی اقشار، محصل، طلبه، دانشجو، نظامی، بیکار و… حضور دارند. طبق قانون ورود زیر شانزده سال ممنوع است ولی فردی می‌آید و التماس می‌کند که کمک کند. ما هم بعضی از کارها مثل کارهای تدارکات را به آن‌ها می‌سپاریم و همه با عشق می‌آیند. فردی آمده بود و می‌گفت؛ من کاری نمی‌توانم انجام دهم ولی برای همین بحث آب‌میوه می‌توانم مقداری پول بدهم. ما با یک چنین جمعی مواجه هستیم. مثال زیبایی بود که می‌گفت؛ پیغمبر درون ندا داد حی علی الجنون، الآن وقت همان جنون است.

سؤال: از چه زمانی با شرکت بهیار صنعت آشنا شدید؟
آن اوایل که این بیماری آمد، ماسک بسیار کمیاب بود. در این منطقه، اولین گروه تولید ماسک راه‌اندازی شد و خانم‌های منطقه شروع به تولید ماسک‌های پارچه‌ای کردند، زمانی که ماسک‌های پارچه‌ای در داروخانه‌ها ده هزار تومان فروخته می‌شد، خانم‌ها ماسک‌ها را سه هزار تومان می‌فروختند و توانستیم قیمت‌ها را در این منطقه بشکنیم و وقتی متوجه شدیم که یک گروه بزرگ‌تر و وسیع‌تر این کار را شروع کرده است بسیار خوش‌حال شدیم.
من وصف مهندس نجات‌بخش را شنیده بودم ولی وقتی ایشان را دیدم احساس کردم ده سال است که او را می‌شناسم و یک انسی بین ما است. به نظرم این‌ها کار خداست. کسی که آن بالا نشسته است جوش دادنش خوب است.

سؤال: به نظر شما با توجه به وجود جنگ اقتصادی در کشور، می‌توانیم این مدل کار جهادی را برای بحث تولید پیش بگیریم؟
وقتی حضرت آقا بحث حضور نیروهای جهادی را برای مقابله با کرونا مطرح کردند همه به میدان آمدند و توانستیم سرمان را در جهان بالا بگیریم. اگر اعتقادی به توانایی مردم باشد همه کارها حل می‌شود. در زمان جنگ، سیل و… از این مدل جواب گرفتیم. الآن هم در بحث تولید اگر بتوانیم مردم را به میدان بیاوریم قطعاً می‌توانیم به‌خوبی پیش برویم.

 

مقالات منتخب

راه‌های ارتباطی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید