سؤال: با توجه به اینکه بهواسطه موقعیت کاری خود، از جایگاه دستگاههای پرتودرمانی در فرایند درمانی باخبر هستید، نیاز کشور به این دستگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟ و نقش شما درزمینهی ارزیابی دستگاه شتابدهنده خطی چه بوده است؟
اگر بخواهم دربارهی ضرورت مسئله رادیوتراپی بگویم باید از سالهای گذشته شروع کنم. سالهای 82 یا 83 بود که ما بیماران را با دستگاه کبالت درمان میکردیم. دستگاه بیمارستان ما نیاز به منبع رادیواکتیو داشت و باید منبع آن را تعویض میکردیم. این منبع از کشور کانادا میآمد. آن زمان بحث تحریمها جدی بود و اجازه ورود منبع رادیواکتیو را نداشتیم. منبعهای دیگری را میتوانستیم از راههای دیگری وارد کنیم ولی متأسفانه سازگاری لازم را با دستگاه ما نداشتند؛ بنابراین شرکتها هم زیر بار تعویض منبع شرکتی بهجز شرکت کانادایی نمیرفتند. بنده بهاتفاق یکی از رؤسای شرکتهای واردکننده دستگاههای کبالت، به دفتر کنسولگری کانادا رفتیم، توضیحاتی دربارهی بیماری سرطان به آنها دادم و گفتم که تقریباً در کشور ما به ازای هر 8 ساعت یک نفر به علت بیماری سرطان جان خودش را از دست میدهد. آنها خیلی محترمانه و مؤدبانه به صحبتهای ما گوش کردند، قهوه هم به ما تعارف کردند ولی درنهایت به ما گفتند: با توجه به اینکه شما جزء کشورهای لیست سیاه هستید. بیم آن میرود که از این منابع در خارجازمسیر سلامت استفاده شود؛ بنابراین متأسفیم و نمیتوانیم برای شما کاری انجام دهیم. ضمن اینکه خیلی محترمانه این صحبت را کردند ولی احساس حقارت خیلی بدی به من دست داد. ما به خاطر یک منبع کبالت با ابعاد یک سانتیمتر که تولید آن در کشور ما ممکن نبود، مجبور بودیم ساعتها وقت بگذاریم و درنهایت هم متهم بشویم که ممکن است از منبع، استفاده غیرپزشکی انجام دهیم. این حس، در حقیقت غرور ملی من را خیلی لکهدار کرد ولی خب چارهای هم نبود و برگشتیم. بعدازآن بهتدریج دستگاههای شتابدهنده وارد کشور شد. آن زمان دو دستگاه شرکت CGR وارد کشور شده بود. با ورود دستگاههای شتابدهنده، فشار از روی جامعه رادیوتراپی ایران برداشته شد ولی همچنان نگرانی در تحریم قرار دادن قطعات دستگاه وجود داشت که اتفاقاً این اتفاق هم رخ داد.
به خاطر دارم زمانی که بهاتفاق دکتر مسائلی برای ارزیابی دستگاه شتابدهنده خطی امید به اصفهان آمده بودیم، این خاطرهی سفارت کانادا را نقل کردم و گفتم وقتی شنیدم چنین اتفاقی در کشور ما میخواهد رخ دهد بسیار احساس غرور کردم و قدّم بلند شد. احساس افتخار کردم که در کشور خودمان میتوانیم همچنین کاری را انجام دهیم.
سؤال: لطفاً دربارهی سطح تکنولوژی دستگاه شتابدهنده خطی توضیح دهید
سعی میکنم بدون اینکه وارد جزییات فنی و علمی بشوم مسئله را بیان کنم. در رادیوتراپی نیاز به یک منبع اشعه داریم که بهواسطه آن اشعه، بتوانیم سلولهای سرطانی را از بین ببریم و در همان زمان باید دقت کنیم تا این تشعشع سلولهای سالم بدن را دچار مشکل نکند. یکی از هایتک ترین تجهیزات پزشکی، شتابدهندههای خطی پزشکی هستند که نیاز به تکنولوژی و دقت بالایی دارند و این فناوری تنها در انحصار چند شرکت پیشرفته در جهان است که همین مسئله یکی از دلایل ناباوری به توان ملی در ساخت این دستگاه است. یادم میآید زمانی که بهعنوان بازدیدکننده وارد شرکت شدم، تعدادی افراد تقریباً جوان حضور داشتند، هرکدام در رشتههای مختلفی تحصیلکرده بودند و کاملاً عاشقانه در حال انجام این کار بودند. تهیه و ساخت هرکدام از قطعات این دستگاه کاری بسیار دشوار است. در بازدیدهای بعدی شکل و شمایل علمی کار برای من خیلی روشنتر شد. بههرحال این دستگاه برای درمان سرطان بسیار مهم است و ما نیاز داریم اشعه ایکس با انرژیهای بسیار بالایی را تولید کنیم.
سؤال: در مورد اتفاقاتی که در نسبت با ساخت دستگاه شتابدهنده امید و روندهای ارزشیابی دستگاه رخداده است، توضیح دهید.
وقتی یک محصول پزشکی ساخته میشود، باید مجوزهای موردنیاز خودش را از سازمان غذا و دارو، اداره کل تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت، سازمان استاندارد و سایر ارگانها دریافت نماید. بخش مربوط به بررسی فنی و فیزیکی این دستگاه که ذیل اداره کل تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت بود به انجمن فیزیک پزشکی ایران محول شد. یادم میآید که این تیم در انجمن فیزیک پزشکی ایران از اعضای راهبردی حوزه رادیوتراپی کشور تشکیلشده بود و تقریباً میتوان گفت تمام دوستان از اعضای هیئتعلمی دانشگاهها بودند. انجمن فیزیک پزشکی باواسطه اداره کل تجهیزات پزشکی وزارت خانه، ما را دعوت کردند تا جهت ارزیابی فنی، خدمت دوستان برسیم. بحثهای ایمنی؛ مکانیکی؛ الکترونیکی و دزیمتری (مربوط به جذب پرتوها توسط مواد) بین اعضای انجمن تقسیم شد و رئیس محترم انجمن، دستور دادند تا تیمهایی را در قالب گروههای دونفره برای بررسی هرکدام از جنبهها، به اصفهان اعزام شوند و در آنجا بنده هم توفیق داشتم بخشی از کار را پیگیری و ارزیابی کنم. تقریباً ۲ الی ۳ روز آنجا بودیم و بررسی بحثهای مکانیکال و قسمتی از دزیمتری بر عهده بنده بود.
باوجوداینکه هیچ فراوردهی پزشکی نیست که بهصورت صددرصدی عمل کند، اکثر تستها در عین اینکه با دقت بالایی انجام میشد، ازنظر فنی تائید شد و چند مورد که نیاز به اصلاح داشت هم به انجمن گزارش داده شد. تیمهای بعدی هم به همین ترتیب آمدند و در بازه فکر میکنم ۱۰ روز همه تیمها اعزام شدند و همه گزارشها به انجمن فیزیک پزشکی ایران ارسال شد. این گزارشهای رسمی انجمن به اداره کل تجهیزات پزشکی داده شد، اشکالات به شرکت منعکس شد، شرکت هم مشکلات را رفع کرد و در سری دوم بازدید، گزارش نهایی ارسال شد و درنهایت جلسهی هماندیشی از انجمن فیزیک پزشکی ایران، اعضای انجمن رادیوتراپی-آنکولوژی و اداره کل تجهیزات پزشکی در اصفهان تشکیل شد و درنهایت تصمیم بر این شد که دستگاه بتواند دریکی از مراکز درمانی، فرایند کار کلینیکی خودش را آغاز کند.
در این جلسات نقطه نظرات دلسوزانه و مخالف هم وجود داشت. افرادی بودند که باور نمیکردند. حق هم داشتند زیرا نگران مسائل درمانی بیماران بودند. ولی با هماندیشی و همفکری که آن مجموعه توانست ایجاد بکند، این مجوزها صادر شد و بعد هم مجوزهای قطعیاش را گرفت و اخیراً هم در فرآیند کاری سیستم پزشکی و درمانی قرار گرفت و این باعث افتخار و خوشحالی ما است.
سؤال: وقتی یک دستگاه استانداردهای لازم را دریافت میکند چرا بعضی از پزشکان و متخصصین دستگاه را باور نمیکنند و نگرانیهایی دارند؟ آیا این فضا در نسبت با این دستگاه هنوز وجود دارد؟ اگر وجود دارد، علت آن چیست؟
ببینید این اتمسفر یک بخش عمدهاش در رابطه با مباحث فرهنگی است. وقتی سازمانها و مراجع اصلی کشور مثل وزارت بهداشت، سازمان استاندارد و انجمنهای علمی کشور مسئولیت دارند و این دستگاه را تائید میکنند؛ قاعدتاً دیگر نباید نگرانی در این زمینه وجود داشته باشد. (البته طبیعتاً بحث پایداری دستگاه برای ما بسیار مهم است. بالاخره ممکن است دستگاه در زمان تستها عملکرد مناسبی داشته باشد ولی بعداً شروع به افت کند)؛ بنابراین از دیدگاه علمی مشکلی ندارد ولی از دیدگاه فرهنگی همیشه مشکل وجود داشته است. سابقه آنهم برای امسال و سالهای قبل نیست. بلکه از مدتها پیش وجود داشته است. از مدتها قبل این نگاه وجود داشته که یک محصول خارجی همیشه بهتر از یک محصول ایرانی است… دلایل آنهم متعدد است. اصلاً باور نمیکردیم که میتوانیم رو پای خودمان بایستیم و چیزی را تولید بکنیم. یک بخش آنهم به علت نبود تجربه رقابتی در کشور ما بوده است؛ یعنی بدیهی است، وقتی شما میخواهید با برندهای بزرگ دنیا رقابت کنید کار بسیار سخت میشود. باید در بازه زمانی مناسب به این شرکت یا کمپانی فرصت داده شود تا بتواند خودش را نشان دهد. این شانس و این فضا اصلاً وجود نداشت. به همین دلایل فرهنگ و پشتوانه اجتماعیاش نیز در کشور ما وجود نداشت. خب این اتفاق هم افتاد، ما تحریم شدیم و شرایط خیلی سختی در کشور ما رقم خورد و نیاز به تغییر داشتیم. بالاخره میبایست به این تولید ملی بهعنوان یک اصل نگاه شود. همه به آن باور داشته باشند. این در همه سطوح از رهبر معظم انقلاب تا سایر مسئولین بیان میشد ولی در هنگام اجرا مجدداً آن موانع و عدم پشتیبانیها وجود داشت. اگر ما نیاز داریم تا روی پای خودمان بایستیم و الان شرایطش فراهمشده است تا کی میخواهیم از خام فروشی ثروتمند شویم؟ ما باید مبتنی بر دانش، ثروت به دست آوریم. همه جای دنیا هم به این نتیجه رسیدهاند. این مخصوص کشور ما نیست. درواقع اینیک شعار ملی و میهنی نیست؛ بلکه یک باور حقیقی، اجتماعی و اقتصادی است. اگر یک کشوری بخواهد رشد کند میبایست بر اساس بنیانهای دانشی خودش رشد بکند و ثروتمند بشود نه بر مبنای فروش خام منابع. کشورهایی که مسیر علم و فناوری را رفتهاند قطعاً در ابتدا سختیهایی را تحمل کردهاند ولی درنهایت به دستاوردهای بزرگی رسیدند. دانش چیزی نیست که بشود آن را تحریم کرد. همه کشورهایی که الآن از دیدگاه اقتصادی و سیاسی پایدار هستند، همین مسیر را رفتهاند و درواقع میتوان گفت آنها اقتصادشان را دانشبنیان کردهاند. من خودم عضو کادر پزشکی هستم و دغدغه جان بیماران را دارم و در قبال آن مسئول هستم ولی آیا مسئول این نیستیم که اگر به هر دلیلی تحریم شدیم و این تجهیزات نتوانست وارد کشور بشود، برای بیماران کاری کنیم که دچار آسیب نشوند؟
اگر در مورد درمان صحیح بیماران احساس مسئولیت میکنیم، در مورد تداوم این درمان هم باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم و این احساس مسئولیت تنها با حمایت از تولید داخلی امکانپذیر است. در مورد تولید ماسک، به یاد دارید که ما مشکل داشتیم. ماسک و مواد ضدعفونیکننده در کشور ما پیدا نمیشد و به کشور ما هم داده نمیشد. این به علت بیمسئولیتی ما بود؟ خیر، به علت عدم توان تولید ما بود. در مورد واکسن هم الآن مسئله به همین شکل است. ما فقط مسئول نیستیم که از تجهیزات خیلی مدرن با برند شناختهشده دنیا استفاده بکنیم؛ بنابراین همان مسیری را باید رفت که رهبر معظم انقلاب در مورد تحریمها ترسیم فرمودند. شما فرض کنید که تحریمها میمانند. اگر توانستید آنها را رفع کنید که عالی ولی با فرض اینکه میماند میخواهید چهکار کنید؟ بحث ماسک و بحث کرونا خیلی برای ما آموزنده بود.
استانداردهای شتابدهندههای پزشکی کاملاً شناختهشده است و مکتوب است و اگر بر اساس آنها پیش برویم بهانههای غیرعلمی غیرقابلقبول است. همچنین اگر مسئولیتپذیری و دغدغههای فرهنگی و اجتماعی نیز به کمک این مسئله بیایند ما قطعاً از خام فروشی خارج میشویم و به سمت زندگی دانشبنیان حرکت خواهیم کرد.
سؤال: به نظر میرسد زمانی که بتوانیم در حوزه تولید و فناوری پیش برویم در آینده میتوانیم به روشهای جدید درمان سرطان نیز ورود کنیم. به نظر شما ما در شرایط فعلی چقدر میتوانیم به این سمت حرکت کنیم؟
دو بعد به ذهن من میرسد. یک مثال عینی میزنم. برای بحثهای طراحی درمانمان از نرمافزارهای طراحی درمان موجود استفاده میکنیم که خارجی هستند و اگر در آنها مشکلی پیش بیاید، نمیدانیم چهکار کنیم. قاعدتاً باید با شرکت سازنده آن تماس بگیریم. شرکت سازنده اعلام میکند این نرمافزار نیاز به بهروزرسانی دارد و مطالبه وجه میکند. بالاخره تجارت این را میپذیرد ولی اگر منابع این نرمافزار در اختیار ما باشد، چه اتفاقی میافتد؟ ممکن است این بار من بهعنوان استفاده کنند با شرکت داخلی دچار اختلاف بشوم ولی قطعاً میتوانم مسئله را راحتتر حل کنم و همچنین اگر نیاز به پرداخت وجهی است، این هزینه در چرخه اقتصاد خودمان قرار میگیرد و منجر به تولید، اشتغال و کارآفرینی میشود. وقتی برای کشور خودمان باشد، نیروهای جوان و بااستعداد خودمان مشغول میشوند؛ بنابراین تولید شکل بگیرد، مسئله اقتصاد حل میشود. من الآن بهراحتی میتوانم با یکی از مهندسین شما مشکلم را مطرح کنم و انتظار داشته باشم مشکل من را حل کنند.
باور کنید این مسئله فقط مربوط به کشور ما نیست، قطبهای صنعتی دنیا به این نتیجه رسیدهاند که ما باید دانشبنیان حرکت بکنیم و مشکلاتمان را حل کنیم. خیر و منفعت کشور در همین کار است. اگر هم بنا باشد که یک شرکتی مثل شرکت بهیار مطالبه وجهی بکند که باید بکند. این حتماً عددش کمتر از کشورهای دیگر هست و وارد چرخه کشور خودمان میشود؛ و یک سیستمی مثل وزارت بهداشت دارد روی آن نظارت میکند. مطمئن هستید که حمایتهای بعدی برای تولید قطعات برای خدمات فروش و یک کنترل کیفی مناسبی خواهیم داشت و این جز خیر چیزی نیست. فقط هم بهیار نیست. شرکت بهیار صنعت یکی از شرکتهای دانشبنیان ما است. این فضا در کشور باید رقابتی بشود. شما هم که میدان را نبستید. میگویید؛ آقای دکتر، آقای مهندس شما هم مثل من بیا و کار تولید را شروع کن.
اگر در حقیقت مدیریت انقلابی، تحول گرایانه، با نگاه به حل مسائل حاکم بشود مطمئن باشید چون این گفتمان به یک مطالبه اجتماعی از قبل تبدیلشده است دیگر بهصرف انرژی زیاد نیازی نیست. شما بهاندازه نصف عمر حرفهای من در این ادارهها دویدهاید تا بتوانید مجوز بگیرید. خب این را رفع بکنند. انشاالله این مشکلات حلوفصل میشود. بههرحال انجام کارهای بزرگ سختیهای خودش را نیز به همراه دارد.
مسیری که ما برای دانشبنیان کردن کشور نیاز داریم، مسیری مشخص است و نیاز نیست آن را بازطراحی کنیم. در تمام کشورهای پیشرفته هم این کار انجامشده است. به نظر من بحثی که در حال حاضر نیاز به تقویت دارد مبانی اعتقادی کار است. شما خارج از مبنای اعتقادی تبدیل به یک ماشین میشوید که درازای کارتان پول دریافت میکنید. برای نهادینه کردن این مسیر نیاز داریم تا از اندیشههای ناب خودمان بهره بگیریم. شرکت شما در این زمینه شرکت موفقی بوده است. بنده در بازدید از شرکت شما آیهای را دیدم. “انّ الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا….”، فقط کافی نیست بگویید خدا رب من است، بهمحض اینکه شما بگویید من نمیخواهم با روابط قبلی زر و زور و تزویر وارد فضای بیرونی بشوم، مقاومتها شروع میشود. اگر مقاومت کنید “تتنزل علیهم الملائکه” رخ میدهد و فرشتگان از جایی که ما فکر نمیکنیم به کمک ما میآیند. انشاءالله به امید خدا، پیش خواهیم رفت و فضا عوض خواهد شد. اگر تا الآن شرکت شما پیش رفته و گسترش پیداکرده است، قطعاً خدا به شما کمک خواهد کرد. بنده هم دعاگو هستم.