داستان زندگي ما انسانها داستان پرتلاطمي است. گويا گوشهي آرامشي وجود ندارد و انسان، در بستر تحولات است که انسان ميشود و مسير تکامل را طي ميکند. گوشها و چشمهاي آمادهی انسان، راه را براي او روشن ميکند. گويا فانوسي در دل شب در دست گرفته و هر چه جلوتر ميرود، راه نيز مشخصتر ميشود.
اسفندماه 98، کشور حال و هواي عجيبي به خود گرفته بود، درحاليکه همه صحنه را با نوعي خوف و وحشت نگاه میکردند، گرد مرگ و بيماري بر کشور پاشيده شده بود و ويروسي کوچک جهان را درمينورديد و مدام قرباني میگرفت.
وحشت عمومي برخي کشورهاي اروپايي را به تعطيلي کامل کشانده بود و برخي کشورهاي ديگر را درگير پروتکلهاي سنگين بهداشتي کردهبود. گويا همه غافلگير و گيج بودند و آينده مبهمي پيش روي همگان بود.
در ميان بحبوحهی کرونا و درحاليکه اکثر شرکتهاي خصوصي و دولتي کارشان را تعطيل کرده بودند، شرکت بهيار صنعت تصميمي ديگر اتخاذ کرد، اين شرکت با ديدن شرايط و نياز کشور به حل مسئلهی توليد ماسک ورود کرد. درحاليکه همه در قرنطينهي خانگي به سر ميبردند، شرکت بهيار صنعت فرايند توليد ماسک و دستگاه آن را بهصورت 24 ساعته پيگيري کرد.
همهی اينها درحالي بود که شرکت هیچگونه تجربهی مهندسي در حوزهی ساخت خط توليد ماسک نداشت و حتي مهندسين شرکت از نزديک، اين خط توليد را نديده بودند. با اين وجود، مهندسين شرکت حل مسئلهی کشور را وظیفهای خطير میدانستند و در روزهاي ابتداييِ تلاش براي ساخت خط توليد ماسک با وجود اینکه حتي يک خط توليد هم به جواب نهايي نرسيده بود، ساخت 80 خط توليد را به صورت موازي پيگيري کردند و درنهايت بعد از 15 روز توانستند به جواب برسند. تلاشهاي مداوم و شبانهروزي مهندسين شرکت بهيار صنعت، نيازمند روايت ديگري است، اما آنچه باعث شد تا اين شماره از مجله بهیار به آن اختصاص يابد، اتفاقاتي است که بعد از ساخت دستگاه توليد ماسک رقم خورد.
شرکت بهيار در حال تحقيق و توسعه براي ساخت دستگاه کشزن بود و اين مسئله نزديک به يک ماه طول میکشید. همزمان نيز گروههاي مردمي با توليد خانگيِ ماسک، در حال کمک به هم نوعان خود بودند (که البته با توجه به ظرفيت توليد خانگي و وسعت مسئله، همچنان مشکل ماسک در کشور وجود داشت). در همين حين به پيشنهاد يکي از مهندسان بهيار صنعت، راهي جهت پيوند بين مردم و شرکت براي توليد ماسک شکل گرفت. با شکلگيري کارگاههای توليد ماسک در حسينيهها، هزاران نفر از نيروهاي جهادي (بيش از 36 حسينيه فعال) بهصورت خودجوش به صحنه آمدند و بخش عمدهاي از توليد ماسک کشور را بر عهده گرفتند.
در ماجراي توليد و مونتاژ ماسک پيوند قلبي مابين مردم با شرکتي دانشبنيان براي حل معضل واقعي کشور به وجود آمد و گامي مهم در جهت درک امکان تحقق اقتصاد مردمي برداشته شد.
به عبارت ديگر جستوجوي راه حل براي حل مسئلهاي تکنولوژيک، عدهاي را به وادي حقيقت کشاند و شرکت را تبديل به حسينيه کرد. از طرف ديگر عدهای در جستوجوي وطن ايماني خود به حسينيهها رفتند و خود را در کار توليد ماسک يافتند.
در سايهي اعتمادي که بين طرفين در نسبت باهدفي که براي آن کنار هم قرارگرفته بودند، نوعي يگانگي بين شرکت و حسينيهها رقم خورد که تمام مرزهاي مفهومي موجود را برداشت. گويا کارگاه تبديل به حسينيه شد و حسينيه تبديل به کارگاه.
اين پيوند را بايد بيرون از پيوندهاي موجود نگاه کرد چراکه از بستر نگاههاي موجود، چنين حرکتي بيشتر خلاف جهت به حساب ميآمد و حتي مورد بحث و نقد قرار ميگرفت؛ اما به راستي اين پيوند در آن برههاي که گرد نااميدي بر خانههاي هر ايراني پاشيده شده بود، نور اميدي در دلها روشن ساخت. همانطور که رهبر انقلاب در تبيين شرايط حال حاضر کشور فرمودهاند؛ کشور در شرايط جنگ اقتصادي با ابرقدرتهاي جهاني است و در اين جنگ اقتصادي دريچهي ورود حيات و روشنايي به کشور، توليد خواهد بود.
توليد ملي ميتواند جوانان و صاحبان فکر، ايده و دانش را زنده کرده و کشور را در برابر تندبادهاي اقتصادي واکسينه کند.
در اين شرايط جنگ اقتصادي، شرکتهاي دانشبنيان نقش ويژهاي دارند. گرچه ممکن است ادعا شود سهم اين شرکتها در توليد ناخالص ملي چندان زياد نيست اما به علت تولید دانش؛ آیندهی اقتصادي کشور در دستان اين شرکتها میباشد آنها سرداران کارزار اقتصادي هستند که امکان تصرف نقاط گلوگاهي را دارا می باشند.
از طرف ديگر همانطور که در دفاع مقدس مردم نقش ویژهای ايفا کردند و با تشکيل بسيج 20 ميليوني جلوي تجاوز رژيم بعث عراق را گرفتند، اين مردم در جنگ اقتصادي نیز نقش ويژهاي دارند و با ضرب شدن در شرکتهاي دانشبنيان میتوانند در چالشهاي اقتصادي به کمک کشور بيايند؛ اما آن چيزي که حائز اهميت است ارتباط دوطرفهی شرکتهای دانشبنيان و مردم بايد واجد عقلانيتي باشد تا جهش توليد را رقم بزند و اگر عقلانيتي خاص در ميان نباشد سبب سست شدن ارادهها خواهد شد.
در فرايند همکاري شرکت و نيروهاي جهادي يکي از کارهاي اساسي که شرکت به آن اعتقاد داشت اين بود که نبايد در مواجهه باکاري که حسينيهها انجام میدهند فضاي اقتصادي به معناي مرسوم آن اصالت پيدا کند. اين به معناي عدم توجه به بحث مالي کار نيست که البته در هنگام بحرانِ همگاني اين توجه نيز بايد متفاوت شود.
درواقع شرکت اين اقدام را نوعي تقليل کار جهادي بهحساب میآورد. شرکت بدون در نظر گرفتن مباحث مالي قدم درراه گذاشت، مردم نيز به همين صورت عمل کردند و اين مسئله مرزهاي بين اين دو را برداشت. باوجوداينکه اگر قرارداد مالي بين آنها تنظيم میشد کمتر مورد اتهام زني قرار ميگرفتند اما به اين مسئله تن ندادند و عملشان را به يک کار صرفاً اقتصادي تقليل ندادند.
البته شرکت وظیفهی خود را اين ميدانست که در توان خود به عدالت رفتار کند و در حد توان خود کمکهاي مالي به حسینیهها ميکرد اما نه خود و نه مردم براي چنين انتفاعي همکاري نمیکردند.
در همين موضوع عدهاي با عينکي بدبينانه به شرکت و مردم داوطلب نگاه کردند و معتقد بودند که شرکت ميخواهد سود حداکثري خود را به جيب بزند و از نيروي جهادي سوءاستفاده کند.
انتفاع مالي صرف، قراردادي نانوشته خواهد بود که نيات را تغيير خواهد داد و حرکتها را تقليل به کارهاي کوچک خواهد داد. ضمن اينکه در دوراني که خطر کرونا جان هرکس در داخل شرکت و حسينيهها را تهديد ميکرد، گويا مسئله اقتصادي نميتوانست اين معادله را به نتيجه برساند. قراردادهاي مرسوم زماني منعقد میشود که انسانها خود را يگانه نديدهاند اما قراردادي بالاتر از نقطهاي که انسانها خود را در آنيکي ديدهاند و به هم اعتماد کردهاند وجود ندارد.
تصور کنيد که در دفاع مقدس قراردادي بين نيروهاي داوطلب و ارتش بسته میشد و بيان میشد که به ازاي هر ساعت حضور در جبهه مقدار مشخصي پول دريافت خواهيد کرد. اين در حالي بود که نيروهاي داوطلب با دل خود مسيري را انتخاب کرده بودند که هيچگونه ارزش مادي را در برنميگرفت و حتي نيروهاي داوطلب، اين قرارداد را نوعي توهين به خود میدیدند چراکه فکر ميکردند به نوعي پول خونشان را میگیرند و حتي بعد از مدتي حضور در جبههها کمرنگتر میشد.
متأسفانه امروزه همه در بازاري به وسعت يک جامعه زندگي ميکنيم که همهی امور حتي امور قدسي تنها زماني قابلدرک و ارزشمند ميشوند که به کالايي قابلخريد و فروش تبديلشده باشند و به اين نکته توجه نميشود که ارزش جان انسانها چقدر است.
در اين شماره از مجله بهیار سعي میشود تا با نگاهي ذوابعاد به واکاوي و روايت اتفاقاتِ به وجود آمده در حوزهی توليد ماسک پرداخته شود. ازاينرو تلاش کرديم تا پاي صحبتهاي مسئولين حسينيهها و مهندسين شرکت بهيار صنعت بنشينيم تا با تفکر به مسئله، راهي به سمت آيندهي اقتصاد کشور گشوده شود.
اميدواريم که در سايهي اعتماد متقابل بين نيروهاي مردمي و شرکتهاي دانشبنيان، جهش توليد رقم بخورد.